خیلی خری !

علامه جعفری می گفت تو یکی از زیارتام که مشهد رفته بودم به امام رضا گفتم


«یا امام رضا دلم میخواد تو این زیارت خودمو از نظر تو بشناسم که چه جوری منو می بینی، نشونه شم این باشه که تا وارد صحنت شدم
از اولین حرف اولین کسی که با من حرف می زنه من پیامتو بگیرم»

 

13880825011


گفتند وارد صحن که شدم خانممو گم کردم. اینور بگرد، اونور بگرد
یه دفه دیدم داره میره خودمو رسوندم بهش و از پشت سر صداش زدم که کجایی؟ خیلی خری !

علامه جعفری می گفت تو یکی از زیارتام که مشهد رفته بودم به امام رضا گفتم


«یا امام رضا دلم میخواد تو این زیارت خودمو از نظر تو بشناسم که چه جوری منو می بینی، نشونه شم این باشه که تا وارد صحنت شدم
از اولین حرف اولین کسی که با من حرف می زنه من پیامتو بگیرم»

 

13880825011


گفتند وارد صحن که شدم خانممو گم کردم. اینور بگرد، اونور بگرد
یه دفه دیدم داره میره خودمو رسوندم بهش و از پشت سر صداش زدم که کجایی؟

 

روشو که برگردوند دیدم زن من نیست بلافاصله بهم گفت:

« خیلی خری » [سکوت]

حالا منم مات شده بودم که امام رضا عجب رک حرف میزنه! [نمیدونم] [تعجب]

زنه دید انگار دست بردار نیستم دارم نگاش می کنم گفتش :

« نه فقط خودت پدر و مادر و جدو آبادتم خرند »

 

علامه میگن این داستانو برای مطهری تعریف کردم تا 20 دقیقه می خندید.