چطور بدون احساس گناه بگوییم «نه»!

آیا برایتان غیرممکن است که هرچقدر هم درخواستی غیرمنطقی باشد، بدون عذابوجدان بگویید «نه»؟ اگر نه گفتن به آدمها - چه رئیستان باشد یا عزیزانتان -- بدون اینکه بعد آن حس بدی پیدا کنید، برایتان غیرممکن است، پس یعنی نمیتوانید به نیازهای خودتان درمقابل نیازهای دیگران اولویت ببخشید. زمانی باید «بله» بگویید که بدانید انجام آن کار برایتان ممکن است، وقتی انجام آن کار در حیطه مسئولیتهای شماست یا به طریقی مدیون کسی هستید و باید برایش کاری انجام دهید. اما اگر همیشه بخاطر ترس از «نه» گفتن به دیگران «بله» میگویید، دیگر زمانش رسیده که وارد عمل شوید و زندگی خود را بدون احساس گناه در دستان خود بگیرید. اگر دوست دارید بدانید چطور، این مراحل را دنبال کنید.
مراحل
فکر کنید
1. بفهمید که انجام همه کار از دست شما برنمیآید. مشکل شما با «بله» گفتن به همه احتمالاً تا الان باعث شده هیچ وقتی برای خودتان نداشته باشید. ممکن است به دوستتان برای کمک به فروش محصولاتش «بله» گفته باشید، برای کمک به رئیستان در پروژه جدید «بله» گفته باشید و به خواهرتان برای رنگ کردن خانهاش «بله» گفته باشید. میتوانید با شروع به «نه» گفتن این وضعیت را در آینده تغییر دهید.
• چه بخاطر اینکه به آدمهای زیادی «بله» گفتهاید یا بخاطر تعهدات زندگی شلوغتان، همه کار نمیتوانید انجام دهید، به خودتان بگویید وقتی حس خوبی ندارید «باشه» گفتنتان غیرممکن است.
2. به خودتان بگویید که این خودخواهی نیست. یکی از بزرگترین دلایلی که نمیتوانید بدون احساس عذاب وجدان «نه» بگویید این است که با این کارتان کسانی که به کمک نیاز دارند را ناراحت میکنید. اما اگر خودخواه بودید، همیشه فقط به دنبال کارهای خودتان بودید و اصلاً برای «نه» گفتن به دیگران احساس گناه و عذابوجدان نمیکردید.
• به خودتان بگویید که خودخواه نیستید و اگر آن فرد فکر میکند که بخاطر انجام ندادن کاری غیرمنطقی خودخواه هستید، دلیل برای رفتوآمد با آن فرد وجود ندارد.
• به همه زمانهایی که به آدمها «بله» گفتید فکر کنید -- کجای آن خودخواهانه است؟
3. بدانید که نمیتوانید همه را راضی نگه دارید. بفهمید که راضی نگه داشتن تکتک افرادیکه در زندگیتان هستند غیرممکن است و جایی باید خطکشیهایتان را شروع کنید. ممکن است احساس کنید که با نه گفتن کسی را ناامید کنید و احترام او را به خودتان از دست بدهید، اما خواهید فهمید که برعکس آن درست است. اگر کسی فکر میکند که شما باید به همه چیز «بله» بگویید، احتمال اینکه از شما سوءاستفاده کند بیشتر میشود.
• میتوانید هر از گاهی به کسانی که دوست دارید کمک کنید اما راضی کردن همه آدمها همشه غیرممکن است.
4. وقتی «نه» میگویید، به همه چیزهایی که به آن «بله» گفتهاید فکر کنید. نباید به «نه» گفتن مثل چیزی منفی نگاه کنید. اگر به انجام دادن کار بیشتر «نه» میگویید، به چیزهای مختلفی که برای زندگیتان فایدهبخش خواهد بود «بله» گفتهاید. اگر به آن چیزها فکر کنید احساس گناهتان کمتر خواهد شد. در زیر به نمونههایی از آن اشاره میکنیم:
• به صرف وقت بیشتر با دوستان، عزیزان و خانوادهتان به جای انجام کاری که دوست ندارید، «بله» میگویید.
• به حفظ اعصابتان و وقت داشتن برای خودتان و سرگرمیهایی که دوست دارید «بله» میگویید.
• به داشتن زندگی راحتتر که حول چیزهایی که برای خودتان معنی دارد نه دیگران میچرخد، «بله» میگویید.
• به داشتن حجم کاری معقول به جای دفن کردن خودتان زیر بار کار اضافی «بله» میگویید.
5. درک کنید که چرا «نه» گفتن سختتان است. آیا به این دلیل است که نمیخواهید آن فرد رابطهاش را با شما قطع کند؟ آیا به این خاطر است که میخواهید آن فرد تصور نکند که به فکرش نیستید؟ اینکه بفهمد چه چیز باعث میشود نه گفتن برایتان سخت باشد باعث میشود بتوانید درمورد موقعیت منطقیتر رفتار کنید.
ادامه مطلب...
[ جمعه 92/4/14 ] [ 4:42 عصر ] [ محمد صالح خبازی ]
5 سوال مهم که هر روز باید از خودتان بپرسید
سعی کنید این سوالات را در انتهای هر روز از خودتان بپرسید. اینکار به شما کمک میکند فردی بهتر و موفقتر شوید.
1. بهترین اتفاقی که امروز برایم افتاد چه بود؟
چه اتفاقی باعث شد احساس غرور، شادی، یا قدرشناسی کنید؟ آیا امروز حتی برای لحظهای احساس لذت و موفقیت کردید؟
برای لحظهای دوباره آن احساس را در خودتان زنده کنید. ما لحظات اینچنینی بیشتری در زندگیمان نیاز داریم، به همین خاطر بهتر است که به چیزهای مثبت فکر کنیم. خیلی وقتها اتفاقات خوب را نادیده میگیریم. اما نباید اینطور باشد، باید از آنها نهایت لذت را برده و قدردانشان باشیم. این سوال کمک میکند، مثبت، شاد و قدرشناس باشیم.
2. چه کاری را میتوانستم بهتر انجام دهم؟
از تجربیات امروزتان چه درسی میتوانید بگیرید؟ چه اشتباهی مرتکب شدید که باید در آینده از آن جلوگیری کنید؟ چطور میتوانستید یک موقعیت گفتگو را بهتر انجام دهید؟ به راههایی فکر کنید که این مسئله را در آینده بهبود بخشید.
3. مهمترین کاری که فردا باید انجام دهم چیست؟
کدام کار است که به تنهایی اهمیت زیادی دارد و تفاوت زیادی در روز من ایجاد خواهد کرد؟ اگر برنامه روزانه دارید، مطمئناً این کار باید در آن نوشته شده باشد--و احتمالاً در راس آن لیست. به این فکر کنید که چطور اول صبح آن کار را به اتمام برسانید. این سوال کمکتان میکند روی کارهای مهم روزانه خود متمرکز شوید.
4. چه کار جدیدی را فردا میتوانم امتحان کنم؟
زندگی سفری اکتشافی است. در هر سنی هم که باشیم، باید هر روز یک کار جدید را امتحان کنیم. فردا چه تجربه جدیدی میتوانید داشته باشید؟
5. مهمترین فردی که در زندگی من وجود دارد کیست و چه کاری برای او انجام میدهم؟
روی کسی که دوست دارید—همسرتان، فرزندتان، والدین یا هر کس دیگر—متمرکز شوید. آیا به آنها گفتهاید یا نشان دادهاید که چقدر برایتان اهمیت دارند؟ فردا چه کاری میتوانید برای کمک کردن، شاد کردن و یا غافلگیر کردن آنها انجام دهید؟ ما خیلی وقتها آنقدر مشغول میشویم که عزیزانمان را فراموش میکنیم. این سوال باعث میشود دوباره به آنها بپردازید.
همین. 5 سوال ساده اما مهم که میتواند کمکتان کند زندگیتان را بهتر کنید. سعی کنید هر شب قبل از خواب این سوالات را از خودتان بپرسید.
[ پنج شنبه 92/4/13 ] [ 5:39 عصر ] [ محمد صالح خبازی ]
چرا شکست پُلی است برای پیروزی؟
برای رسیدن به بالاترین حد موفقیت، باید شکست را در آغوش بگیرید.
شیرینترین پیروزی آنی است که دشوارتر بوده باشد. آن پیروزی که عمیقاً به آن دست یابید و به خاطرش با هر آنچه که دارید بجنگید و بخواهید همه چیز را تا لحظه نزدیک شدن به موفقیت در میدان نبرد رها کنید.
جامعه به شکست پاداش نمیدهد و شکستهای زیادی را هم پیدا نمیکنیم که در کتابهای تاریخی ثبت شده باشند. استثناها آن شکستهایی هستند که پُلی برای موفقیتهای آتی شده باشند. داستان توماس ادیسون هم یکی از آنهاست که یکی از مهمترین کشفیات او اختراع لامپ برق بوده است که قبل از رسیدن به نمونه موفق، 1000 مرتبه امتحان کرد. یک گزارشگر از ادیسون میپرسد، «1000 مرتبه شکست خوردن چه حسی دارد؟» و ادیسون اینطور پاسخ میدهد، «من 1000 بار شکست نخوردم، لامپ برق اختراعی بود که 1000 مرحله داشت.»
خیلی از ما برخلاف ادیسون از شکست خوردن دوری میکنیم. درواقع، آنقدر درگیر این هستیم که مبادا شکست بخوریم که دیگر هدفمان پیروز شدن نیست. وقتی قدمهای اشتباه برمیداریم، تفسیرشان میکنیم، به انتخاب خودمان آنهایی که به نظرمان اشتباه بوده را در زندگیمان اصلاح میکنیم.
برای خیلیها شکست یک کمبود به شمار میرود. این طرز تفکر مثل خیلی چیزهای دیگری که درمورد آنها اشتباه فکر میکنیم، نادرست است. اشتباه کردن نه تنها یک حقارت فکری نیست بلکه ظرفیت اشتباه کردن برای شناخت انسان الزامی است.
ادامه مطلب...
[ پنج شنبه 92/4/13 ] [ 5:32 عصر ] [ محمد صالح خبازی ]
روش زندگی هر فرد میتواند تا حدود زیادی نوع زندگی او را مشخص کند و اسباب شادمانی یا ناراحتیاش فراهم آورد.

روش زندگی، کیفیت زندگی شما را مشخص میکند و راهتان را معین میسازد.بنابراین آیا از روشی که برای خود برگزیدهاید و مطابق آن زندگی میکنید راضی هستید؟ آیا این روش همان روشی بوده که همیشه مطلوب شما بوده یا اینکه سالهاست به این میاندیشید که چگونه میتوانید آن را تغییر دهید؟ آیا تاکنون به فکر تحولی در روش زندگی خود بودهاید؟ آیا انجام مکرر یکی از عادات زندگی تان را مختل نکرده است؟
اینکه ترک عادت موجب مرض است دلیل نمی شود که عادت های بد را ترک نکنیم. مرضی که از تکرار عادت های بد حاصل می شود از مرض ترک آنها بدتر و مخرب تر است. چه بسا عادت های بدکه زندگی شخصی را به ورطه نابودی کشانده و چه بسیار ترک عادت ها که مبارکند.
همه ما در رفتارهای روزمره و حتی فکرواحساسمان عادت های ناخوشایند می یابیم وشاید دلمان بخواهد ترکشان کنیم ولی نتوانیم. این عادت می تواند هر چیزی باشد.از عادت به یک رفتار خاص در موقعیتی خاص برای مثال قهر کردن هنگام شنیدن انتقادی درباره رفتار یا گفتار تا عادت به شب بیداری، پرخاشگری، ناسزاگویی، تکبرورزیدن یا حتی سیگارو .....عادت ها همان طور که ازنامشان پیداست تکرارمی شوند و عادت بدی که مدام تکرار شود انصافاّ آزار دهنده است و برای ترک ان باید هر چه زودتر اقدام کرد.
ادامه مطلب...
[ چهارشنبه 92/4/12 ] [ 12:1 عصر ] [ محمد صالح خبازی ]