سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

چرا آقایون به خانمها نیازمندند؟

مطالب بسیار زیبا, مطالب زیبا وکوتاه

چون:
... وقتی غمگینید هیچگاه تنهایتان نخواهد گذاشت...

مراقب خواهد بود که کارهایتان را سر وقت انجام دهید...

مطمئن خواهد شد وعده غذایی خود را برای مسابقات و انجام کار از دست نمی دهید...

از شما خواهد خواست تا عادات بدتان را ترک کنید، هر روز، هر زمان...

سر موضوعات کوچک با شما بگو مگو خواهد کرد اما عصبانیتش برای مدت زیادی بطول نخواهد انجامید...

باعث خواهد شد پولتان را عاقلانه تر خرج کنید...

خواهد گفت نگران نباش، حتی اگر بسیار جای نگرانی باشد یا اصلاً چیزی برای نگرانی وجود نداشته باشد...

از شما انسانی دقیق و وقت شناس خواهد ساخت...

به شما در کنترل کردن خشمتان کمک خواهند کرد...

پانزده بار در روز با شما صحبت خواهد کرد که بفهمد در حال انجام چه کاری هستید...

ممکن است برخی اوقات احساس افسردگی کنید اما واقعیت این است که بدون او کاری نمی توانید بکنید...

از آنجایی که خانمها هدایایی از طرف خداوند برای آقایون هستند، ارزش آنها را درک نموده و از آنها مراقبت کنید. گل تقدیم شما

 

 


[ دوشنبه 92/4/17 ] [ 10:8 صبح ] [ محمد صالح خبازی ]

 

جملات زیبا و انرژی بخش برای موفقیت(2)


جملات زیبا و انرژی بخش, جملات زیبا موفقیت

 " کسانی که در انتظار زمان نشسته اند، آنرا از دست خواهند داد "

" کسی که در آفتاب زحمت کشیده، حق دارد در سایه استراحت کند "

" بهتر است دوباره سئوال کنی، تا اینکه یکبار راه را اشتباه بروی "

" آنقدر شکست خوردن را تجربه کنید تا راه شکست دادن را بیاموزید "

" اگر خود را برای آینده آماده نسازید، بزودی متوجه خواهید شد که متعلق به گذشته هستید "

" خودتان را به زحمت نیندازید که از معاصران یا پیشینیان بهتر گردید، سعی کنید از خودتان بهتر شوید " ادامه مطلب...

[ دوشنبه 92/4/17 ] [ 10:6 صبح ] [ محمد صالح خبازی ]

محققان آمریکایی به اسرار جدیدی در مورد تاثیر رنگ چشم بر شخصیت و دید انسان دست یافته اند.

 

یکی از باورهایی که در مورد رنگ چشم وجود دارد، تاثیر آن در محافظت چشم از نور خورشید است. به این ترتیب افرادی که چشمانشان دارای رنگ دانه های کم رنگ تری است، در مقابل تابش نور خورشید حساس تر هستند. همین حساسیت می تواند باعث ایجاد بیماری هایی نظیر AMD شود.

با این حال دلیل علمی برای اثبات فرضیه هایی که در مورد باهوش تر بودن افراد با چشم تیره وجود ندارد ولی دانشمندان آمریکایی تئوری نسبتاً خوبی در مورد بالا بودن واکنش افراد با چشمان تیره دارند.

این مطالعه در دانشگاه لوییزویل و با مشاهده چند حرکت ورزشی انجام شد.

دانشمندان با مطالعه فعالیت هایی مثل پرتاب توپ، ضربه زدن به توپ و ورزش مشت زنی دریافتند که افرادی که چشمان تیره تری دارند در این دسته فعالیت ها موفق ترند و در مقابل ورزشکارانی که چشمان روشن دارند، در حرکت های آرام مانند گلف یا بولینگ قدرت دارند.

  


[ یکشنبه 92/4/16 ] [ 12:3 عصر ] [ محمد صالح خبازی ]

یک درخت میلیون ها چوب کبریت را می سازد

اما وقتی زمانش برسد فقط یک چوب کبریت برای سوزاندن میلیونها درخت کافی است

زمانه و شرایط در هر موقعی می تواند تغییر کند

در زندگی هیچ کس را تحقیر و آزار نکنید

شاید امروز قدرتمند باشید اما یادتان باشد

زمان از شما قدرتمندتر است

از یک درخت هزاران چوب کبریت تولید میشود

اما وقتی زمانش برسد یک چوب کبریت برای سوزاندن هزاران درخت کافیست

===============

کسانی که شما را دوست دارند حتی اگر هزار دلیل برای رفتن داشته باشند ترکتان نخواهند کرد

آنها یک دلیل برای ماندن خواهند یافت

===============

زبان استخوانی ندارد اما آنقدر قوی هست که بتواند قلبی را بشکند

مراقب حرفهایتان باشید

=============== ادامه مطلب...

[ یکشنبه 92/4/16 ] [ 11:59 صبح ] [ محمد صالح خبازی ]

چرا توقعات همیشه به ناامیدی منجر می‌شود؟

اغلب گفته می‌شود که ناامیدکننده‌ترین جنبه زندگی زمانی است که اوضاع آنطور که ما انتظار داشتیم پیش نمی‌رود. وقتی به توقعاتتان نگاه می‌کنید، و اینکه از کجا ناشی شده‌اند و چرا به آنها اعتقاد داریم، می‌توان گفت که برای ناامید شدنمان برنامه‌ریزی شده است.

زوجی را تصور کنید که چند ماهی است با هم آشنا شده‌اند و می‌خواهند اولین عیدشان را با هم جشن بگیرند. اینجاست که می‌بینیم مشکلاتی پیش می‌آید. دختر در خانواده‌ای نسبتاً سنتی بزرگ شده است که به شدت مراسمات عید از شام شب عید گرفته تا هفت‌سین و دید و بازدیدها انجام می‌شود و درمقابل پسر متعلق به خانواده‌ای است که راحتی و اولویت‌های شخصی مهمتر هستند و والدین خیلی زود کادوهای عیدی را باز کرده و در روز عید هم خانواده به بازی و تماشای تلویزیون و تفریح می‌گذراند. عصر هم بعضی از اعضای فامیل به خانواده آنها آمده و حسابی دور هم خوش می‌گذرانند.

هیچکدام از این دو شخصیت واقعی نیستند اما در مواجهه ما با موقعیت‌های مختلف زندگی بررسی آنها به دردمان می‌خورد. هر دو نفر تصور می‌کردند که تجربه خودشان از عید «طبیعی» و نرمال است و همان کاری است که بقیه آدمها می‌کنند. اما این دو نفر اگر قبل از ازدواج با هم درمورد این اختلافات صحبت نکنند، بعد از ازدواج می‌بینند که کاملاً ناامید شده و هیچکدام از نیازهایشان برآورده نمی‌شود؛ بااینکه هیچکدام درواقع کار اشتباهی انجام نداده‌اند. ما معمولاً تصور می‌کنیم که بقیه آدمها همه چیز را همانطور که ما می‌بینیم، می‌بینند و بیشتر مشاجرات بر سر این است که «روش من بهتر است».

این درمورد روابط هم صدق می‌کند. همه ما با خودمان معیارهایی را وارد رابطه می‌کنیم --او باید قدبلند، پولدار، قوی و سالم باشد و یا زن من باید زیبا و ظریف باشد، دست‌پخت خوبی داشته باشد و … اینها دیدگاه‌های متداول هستند اما خیلی جالب است که چقدر از آن از زمان تولد در ما برنامه‌ریزی شده است. ما انتظاراتمان را وارد رابطه کرده و همه آنها را به طرف‌مقابل تحمیل می‌کنیم و با خود می‌گوییم «این یکی فرق دارد». یکی از بزرگترین ناامیدی‌های روابط این است که فرد مقابل به میزانی که ما در وهله اول او را دریافته‌ایم متفاوت خواهد بود. آیا به این دلیل است که واقعاً خود آنها را ندیده‌ایم، یعنی آنها پشت انتظارات ما پنهان بوده‌اند؟ ما این کار را بطور ناخودآگاه انجام می‌دهیم و و تازمانیکه متوجه آن نشده‌ایم، کنترل بسیار کمی روی آن داریم.

اجازه بدهید تصور کنیم که معیار توجه یکی از مهمترین معیارهای شما برای طرف‌مقابلتان باشد. ما این را به نیمه دیگرمان منعکس می‌کنیم و بعد یک روز، توجه او کمتر می‌شود و آنوقت است که ما می‌گوییم، «تو قبلاً خیلی باتوجه‌تر بودی و …» انتظارات ما به ناامیدی منجر شده است. بااینکه طرف‌مقابلمان فقط خودش است، ما او را بعنوان یک انسان که جایزالخطاست در نظر نمی‌گیریم چون توقع داریم طبق انتظارات ما رفتار کند ادامه مطلب...
[ جمعه 92/4/14 ] [ 4:52 عصر ] [ محمد صالح خبازی ]

خوش شانسی را فرا بخوانید

شاید شما هم تاکنون با افراد زیادی برخورد کرده باشید که از جمله های منفی مانند "بخشکی شانس یا لعنت به این شانس" و صدها جمله منفی دیگر که پایانی ندارند در اتفاقات روزانه استفاده کرده باشند. آیا دقت کرده اید که ذهن بسیاری از مردم در برابر مسائل به صورت پیش فرض در حالت نا امیدی تنظیم شده است. بسیاری از مردم در انتخاب هایی که دارند گزینه هایی را انتخاب می کنند که حالت آگاهانه ندارد و علت آن هم این است که از کودکی تحت تاثیر محیط به یک قالب فکری ثابت عادت کرده اند. برای مثال، در اتفاقات به ظاهر ناخوشایندی که در زندگی پیش می آید بسیاری از مردم خود را بدشانس می خوانند در واقع شخص بین دو انتخاب یعنی خوش شانسی و بد شانسی گزینه نامناسب را انتخاب میکند و تکرار مکرر بدشانسی، در ذهن او تبدیل به یک باور می شود. براستی اگر در هر اتفاقی قبل از اینکه خود را بدشانس بدانیم، لحظه ای تامل کنیم و مدتی به جنبه های مختلف موضوع دقت داشته باشیم نکات مثبتی بر ما آشکار خواهد شد که راه حل بسیاری از مشکلاتمان هستند و چه زیباست آنگاه خود را خوش شانس بخوانیم. پی بردن به این نکات در هر اتفاقی، باور خوش شانس بودن را در ذهن استوار می کند و این باور، خوش شانسی را به زندگیتان فرا می خواند خوش بختی و سعادت به دنبال کسی می رود که از ته قلب به وجودش باور دارد.
در واقع در هر اتفاق سخت و ناخوشایندی نکات بسیار ارزنده ای پنهان است که شخص به علت پندار اشتباهی که در ذهنش شکل گرفته از درک نمودن آنها عاجز می باشد. از دوران کودکی به ما یاد نداده اند که ظاهر ناخوشایند اتفاقات یک روی سکه است و روی دیگر آن را باید عاقلانه دریافت، این بُعد ماجرا حاوی نکات مفیدی است که می تواند راه حل بسیاری از کمبودهای زندگی باشد چه خوب است یاد بگیریم که هر اتفاقی هر چند ناخوشایند را در جهت خودسازی به کار بگیریم. در واقع می توانیم با جهت دادن به اتفاقات، مسیر تعالی خود را تسریع کنیم نه اینکه اجازه دهیم اتفاقات روزمره ما را از مسیر اهدافمان خارج کنند. جالب است در اینجا اتفاقات ناخوشایند را با چند مکانیسم فیزیولوژیک بدن مقایسه نمایم. همه شما احتمالا در خواب کابوس دیده اید و یا دچار بختک شده اید، شاید در ظاهر این خوابها اتفاقی باشند ولی اخیرا محققان پی برده اند که وقتی یکی از اندام های بدن در خواب دچار نارسایی می شود فرد باید بیدار شود تا اختلال پیش آمده رفع شود، به نظر شما بدن چگونه این کار را انجام می دهد؟ بله، با استفاده از یک کابوس شما را از خواب بیدار می کند. آیا با روئیاهای شیرین می تواند ما را از خواب بیدار کند؟ خیر. اکنون شما با دانستن این مطلب به جای اینکه از خوابتان گلایه کنید می دانید که یکی از اندامهای شما از خطری بالقوه در امان مانده است و برای این موضوع قدردان کابوسی هستید که شما را بیدار نموده است و این همان بُعد دور از ذهن اتفاقات است. ادامه مطلب...
[ جمعه 92/4/14 ] [ 4:45 عصر ] [ محمد صالح خبازی ]

چطور بدون احساس گناه بگوییم «نه»!

آیا برایتان غیرممکن است که هرچقدر هم درخواستی غیرمنطقی باشد، بدون عذاب‌وجدان بگویید «نه»؟ اگر نه گفتن به آدم‌ها - چه رئیستان باشد یا عزیزانتان -- بدون اینکه بعد آن حس بدی پیدا کنید، برایتان غیرممکن است، پس یعنی نمی‌توانید به نیازهای خودتان درمقابل نیازهای دیگران اولویت ببخشید. زمانی باید «بله» بگویید که بدانید انجام آن کار برایتان ممکن است، وقتی انجام آن کار در حیطه مسئولیت‌های شماست یا به طریقی مدیون کسی هستید و باید برایش کاری انجام دهید. اما اگر همیشه بخاطر ترس از «نه» گفتن به دیگران «بله» می‌گویید، دیگر زمانش رسیده که وارد عمل شوید و زندگی خود را بدون احساس گناه در دستان خود بگیرید. اگر دوست دارید بدانید چطور، این مراحل را دنبال کنید.
مراحل
فکر کنید

1. بفهمید که انجام همه کار از دست شما برنمی‌آید. مشکل شما با «بله» گفتن به همه احتمالاً تا الان باعث شده هیچ وقتی برای خودتان نداشته باشید. ممکن است به دوستتان برای کمک به فروش محصولاتش «بله» گفته باشید، برای کمک به رئیستان در پروژه جدید «بله» گفته باشید و به خواهرتان برای رنگ کردن خانه‌اش «بله» گفته باشید. می‌توانید با شروع به «نه» گفتن این وضعیت را در آینده تغییر دهید.
• چه بخاطر اینکه به آدمهای زیادی «بله» گفته‌اید یا بخاطر تعهدات زندگی شلوغتان، همه کار نمی‌توانید انجام دهید، به خودتان بگویید وقتی حس خوبی ندارید «باشه» گفتنتان غیرممکن است.
2. به خودتان بگویید که این خودخواهی نیست. یکی از بزرگترین دلایلی که نمی‌توانید بدون احساس عذاب وجدان «نه» بگویید این است که با این کارتان کسانی که به کمک نیاز دارند را ناراحت می‌کنید. اما اگر خودخواه بودید، همیشه فقط به دنبال کارهای خودتان بودید و اصلاً برای «نه» گفتن به دیگران احساس گناه و عذاب‌وجدان نمی‌کردید.
• به خودتان بگویید که خودخواه نیستید و اگر آن فرد فکر می‌کند که بخاطر انجام ندادن کاری غیرمنطقی خودخواه هستید، دلیل برای رفت‌وآمد با آن فرد وجود ندارد.
• به همه زمان‌هایی که به آدم‌ها «بله» گفتید فکر کنید -- کجای آن خودخواهانه است؟
3. بدانید که نمی‌توانید همه را راضی نگه دارید. بفهمید که راضی نگه داشتن تک‌تک افرادیکه در زندگیتان هستند غیرممکن است و جایی باید خط‌کشی‌هایتان را شروع کنید. ممکن است احساس کنید که با نه گفتن کسی را ناامید کنید و احترام او را به خودتان از دست بدهید، اما خواهید فهمید که برعکس آن درست است. اگر کسی فکر می‌کند که شما باید به همه چیز «بله» بگویید، احتمال اینکه از شما سوءاستفاده کند بیشتر می‌شود. 
• می‌توانید هر از گاهی به کسانی که دوست دارید کمک کنید اما راضی کردن همه آدمها همشه غیرممکن است.
4. وقتی «نه» می‌گویید، به همه چیزهایی که به آن «بله» گفته‌اید فکر کنید. نباید به «نه» گفتن مثل چیزی منفی نگاه کنید. اگر به انجام دادن کار بیشتر «نه» می‌گویید، به چیزهای مختلفی که برای زندگی‌تان فایده‌بخش خواهد بود «بله» گفته‌اید. اگر به آن چیزها فکر کنید احساس گناهتان کمتر خواهد شد. در زیر به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌کنیم:
• به صرف وقت بیشتر با دوستان، عزیزان و خانواده‌تان به جای انجام کاری که دوست ندارید، «بله» می‌گویید.
• به حفظ اعصابتان و وقت داشتن برای خودتان و سرگرمی‌هایی که دوست دارید «بله» می‌گویید. 
• به داشتن زندگی راحت‌تر که حول چیزهایی که برای خودتان معنی دارد نه دیگران می‌چرخد، «بله» می‌گویید.
• به داشتن حجم کاری معقول به جای دفن کردن خودتان زیر بار کار اضافی «بله» می‌گویید.
5. درک کنید که چرا «نه» گفتن سختتان است. آیا به این دلیل است که نمی‌خواهید آن فرد رابطه‌اش را با شما قطع کند؟ آیا به این خاطر است که می‌خواهید آن فرد تصور نکند که به فکرش نیستید؟ اینکه بفهمد چه چیز باعث می‌شود نه گفتن برایتان سخت باشد باعث می‌شود بتوانید درمورد موقعیت منطقی‌تر  رفتار کنید. ادامه مطلب...
[ جمعه 92/4/14 ] [ 4:42 عصر ] [ محمد صالح خبازی ]

5 سوال مهم که هر روز باید از خودتان بپرسید

سعی کنید این سوالات را در انتهای هر روز از خودتان بپرسید. اینکار به شما کمک می‌کند فردی بهتر و موفق‌تر شوید.

1. بهترین اتفاقی که امروز برایم افتاد چه بود؟

چه اتفاقی باعث شد احساس غرور، شادی، یا قدرشناسی کنید؟ آیا امروز حتی برای لحظه‌ای احساس لذت و موفقیت کردید؟

برای لحظه‌ای دوباره آن احساس را در خودتان زنده کنید. ما لحظات اینچنینی بیشتری در زندگیمان نیاز داریم، به همین خاطر بهتر است که به چیزهای مثبت فکر کنیم. خیلی وقت‌ها اتفاقات خوب را نادیده می‌گیریم. اما نباید اینطور باشد، باید از آنها نهایت لذت را برده و قدردانشان باشیم. این سوال کمک می‌کند، مثبت، شاد و قدرشناس باشیم.

2. چه کاری را می‌توانستم بهتر انجام دهم؟

از تجربیات امروزتان چه درسی می‌توانید بگیرید؟ چه اشتباهی مرتکب شدید که باید در آینده از آن جلوگیری کنید؟ چطور می‌توانستید یک موقعیت گفتگو را بهتر انجام دهید؟ به راه‌هایی فکر کنید که این مسئله را در آینده بهبود بخشید.

3. مهمترین کاری که فردا باید انجام دهم چیست؟

کدام کار است که به تنهایی اهمیت زیادی دارد و تفاوت زیادی در روز من ایجاد خواهد کرد؟ اگر برنامه روزانه دارید، مطمئناً این کار باید در آن نوشته شده باشد--و احتمالاً در راس آن لیست. به این فکر کنید که چطور اول صبح آن کار را به اتمام برسانید. این سوال کمکتان می‌کند روی کارهای مهم روزانه خود متمرکز شوید.

4. چه کار جدیدی را فردا می‌توانم امتحان کنم؟

زندگی سفری اکتشافی است. در هر سنی هم که باشیم، باید هر روز یک کار جدید را امتحان کنیم.  فردا چه تجربه جدیدی می‌توانید داشته باشید؟

5. مهمترین فردی که در زندگی من وجود دارد کیست و چه کاری برای او انجام می‌دهم؟

روی کسی که دوست دارید—همسرتان، فرزندتان، والدین یا هر کس دیگر—متمرکز شوید. آیا به آنها گفته‌اید یا نشان داده‌اید که چقدر برایتان اهمیت دارند؟ فردا چه کاری می‌توانید برای کمک کردن، شاد کردن و یا غافلگیر کردن آنها انجام دهید؟ ما خیلی وقت‌ها آنقدر مشغول می‌شویم که عزیزانمان را فراموش می‌کنیم. این سوال باعث می‌شود دوباره به آنها بپردازید.

همین. 5 سوال ساده اما مهم که می‌تواند کمکتان کند زندگیتان را بهتر کنید. سعی کنید هر شب قبل از خواب این سوالات را از خودتان بپرسید.


[ پنج شنبه 92/4/13 ] [ 5:39 عصر ] [ محمد صالح خبازی ]

چرا شکست پُلی است برای پیروزی؟

برای رسیدن به بالاترین حد موفقیت، باید شکست را در آغوش بگیرید.
شیرین‌ترین پیروزی آنی است که دشوارتر بوده باشد. آن پیروزی که عمیقاً به آن دست یابید و به خاطرش با هر آنچه که دارید بجنگید و بخواهید همه چیز را تا لحظه نزدیک شدن به موفقیت در میدان نبرد رها کنید.
جامعه به شکست پاداش نمی‌دهد و شکست‌های زیادی را هم پیدا نمی‌کنیم که در کتاب‌های تاریخی ثبت شده باشند. استثناها آن شکست‌هایی هستند که پُلی برای موفقیت‌های آتی شده باشند. داستان توماس ادیسون هم یکی از آنهاست که یکی از مهمترین کشفیات او اختراع لامپ برق بوده است که قبل از رسیدن به نمونه موفق، 1000 مرتبه امتحان کرد. یک گزارشگر از ادیسون می‌پرسد، «1000 مرتبه شکست خوردن چه حسی دارد؟» و ادیسون اینطور پاسخ می‌دهد، «من 1000 بار شکست نخوردم، لامپ برق اختراعی بود که 1000 مرحله داشت.»
خیلی از ما برخلاف ادیسون از شکست خوردن دوری می‌کنیم. درواقع، آنقدر درگیر این هستیم که مبادا شکست بخوریم که دیگر هدفمان پیروز شدن نیست. وقتی قدم‌های اشتباه برمی‌داریم، تفسیرشان می‌کنیم، به انتخاب خودمان آنهایی که به نظرمان اشتباه بوده را در زندگی‌مان اصلاح می‌کنیم.
برای خیلی‌ها شکست یک کمبود به شمار می‌رود. این طرز تفکر مثل خیلی چیزهای دیگری که درمورد آنها اشتباه فکر می‌کنیم، نادرست است. اشتباه کردن نه تنها یک حقارت فکری نیست بلکه ظرفیت اشتباه کردن برای شناخت انسان الزامی است. ادامه مطلب...
[ پنج شنبه 92/4/13 ] [ 5:32 عصر ] [ محمد صالح خبازی ]

 

ترک عادت‌های قدیمی، شروع زندگی جدید

روش زندگی هر فرد می‌تواند تا حدود زیادی نوع زندگی او را مشخص کند و اسباب شادمانی یا ناراحتی‌اش فراهم آورد.

ترک عادت‌های قدیمی,زندگی جدید

 روش زندگی، کیفیت زندگی شما را مشخص می‌کند و راهتان را معین می‌سازد.بنابراین آیا از روشی که برای خود برگزیده‌اید و مطابق آن زندگی می‌کنید راضی هستید؟ آیا این روش همان روشی بوده که همیشه مطلوب شما بوده یا اینکه سال‌هاست به این می‌اندیشید که چگونه می‌توانید آن را تغییر دهید؟ آیا تاکنون به فکر تحولی در روش زندگی خود بوده‌اید؟ آیا انجام مکرر یکی از عادات زندگی تان را مختل نکرده است؟

اینکه ترک عادت موجب مرض است دلیل نمی شود که عادت های بد را ترک نکنیم. مرضی که از تکرار عادت های بد حاصل می شود از مرض ترک آنها بدتر و مخرب تر است. چه بسا عادت های بدکه زندگی شخصی را به ورطه نابودی کشانده و چه بسیار ترک عادت ها که مبارکند.

همه ما در رفتارهای روزمره و حتی فکرواحساسمان عادت های ناخوشایند می یابیم وشاید دلمان بخواهد ترکشان کنیم ولی نتوانیم. این عادت می تواند هر چیزی باشد.از عادت به یک رفتار خاص در موقعیتی خاص برای مثال قهر کردن هنگام شنیدن انتقادی درباره رفتار یا گفتار تا عادت به شب بیداری، پرخاشگری، ناسزاگویی، تکبرورزیدن یا حتی سیگارو .....عادت ها همان طور که ازنامشان پیداست تکرارمی شوند و عادت بدی که مدام تکرار شود انصافاّ آزار دهنده است و برای ترک ان باید هر چه زودتر اقدام کرد.

 

  ادامه مطلب...

[ چهارشنبه 92/4/12 ] [ 12:1 عصر ] [ محمد صالح خبازی ]
<      1   2   3   4   5   >>   >
درباره وبلاگ

مدیر وبلاگ : محمد صالح خبازی[107]
نویسندگان وبلاگ :
شهلا
شهلا (@)[113]


موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب
بازدید امروز: 12
بازدید دیروز: 2
کل بازدیدها: 115456